صورت فلکی جبارجَبّار، از صورتهای فلکی میباشد. جبّار به هیئت مردی تصویر شده که در جنوب دایره البروج، بر دو کرسی ایستاده است و عصایی در دست و شمشیری بر کمر دارد. [۱]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۱.
[۲]
صوفی، ۱۳۶۲ش، ص ۲۳۸.
[۳]
ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۹۳، ۱۳۶۲ ش.
۱ - توجه به صورت فلکی جبارچون مجموعه ستارگان درخشان در صورت فلکی جبّار بیش از هر صورت فلکی دیگری است، از قدیم مورد توجه و تحسین تمدنهای گوناگون بوده و به سبب قرار گرفتن بر استوای سماوی، برای ساکنان هر دو نیمکره (شمالی و جنوبی) قابل مشاهده بوده است. [۴]
آلن، ص ۳۰۳ـ۳۰۴.
جبّار در نجوم قدیم از صورتهای فلکی نیمکره جنوبی آسمان به شمار میآمد. [۵]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۱۲.
[۶]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۱.
[۷]
ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۹۳، ۱۳۶۲ ش.
در اسطورههای بابلی و هندی، این صورت فلکی را موجب طوفانهای زمستانی میدانستند. پولیبیوس (قرن دوم پیش از میلاد) سفر دریایی لشکریان رومی را در هنگام طلوع جبّار، سبب شکست آنان در نخستین جنگ پونیک (کارتاژی) میدانست. [۸]
برنم، ج ۲، ص ۱۲۸۵.
بعدها در قرون وسطا در اروپا، جبّار نشانهای تقویمی به حساب میآمد، چنانکه طلوع آن را در نیمه شب نشانه آغاز زمان چیدن انگور میدانستند. [۹]
آلن، ص ۳۰۶.
۲ - نامهای صورت فلکی جباریکی از نامهای این صورت فلکی در یونانی، آریون به معنای جنگجو بوده است [۱۰]
برنم، ج ۲، ص ۱۲۸۱.
که احتمالاً، از واژه اکدی ارو آنا به معنای نور آسمانی اخذ شده و شاید بعدها از طریق تمدنهای بین النهرینی به اسطورهها و نجوم یونانی راه یافته است. [۱۱]
آلن، ص ۳۰۴.
امروزه نیز جبّار در زبانهای اروپایی با واژه اوریون شناخته میشود. [۱۲]
آلن، ص ۳۰۳.
در اسطوره های یونانی، اوریون پسر نپتون و شکارچی قدرتمندی بود که ادعا میکرد بر همه مخلوقات برتری و تسلط دارد. به روایتی، سرانجام، اوریون به طور غیرعمدی با تیر دیانا (الهه شکار) از پای در آمد و بنا به روایت دیگر، با نیش عقربی هلاک شد. با وجود این، در آسمان، صورتهای فلکیِ شکارچی و عقرب در دو نقطه مقابل هم قرار گرفتند تا دوباره عقرب گزندی به شکارچی نرساند. دو سگ (صورتهای فلکی کلب اکبر و کلب اصغر)، شکارچی را همراهی میکنند و خرگوشی (صورت فلکی اِرْنَب) زیر پای او قرار دارد. [۱۳]
برنم، ج ۲، ص ۱۲۸۳.
[۱۴]
برنم، ج ۲، ص ۱۲۸۶.
[۱۵]
برنم، ج ۲، ص ۱۲۸۹.
در نجوم دوره اسلامی نیز از صورت فلکی کلب اکبر با نام کلب الجبّار یاد شده است. در یونان باستان جبّار را با نام ¨ (در لاتینی gigas به معنای غول پیکر) هم میشناختند که این نام به صورت جبّار، به معنای توانا، ستمگر و بزرگ منش به نجوم دوره اسلامی راه یافت. [۱۷]
آلن، ص ۳۰۶ـ۳۰۷.
واژه جبّار در عبری به صورت gebir/gebror و در سریانی ¦gabora آمده است. [۱۸]
محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی، ج۱، ص۱۲۶.
اَعراب قدیم، جبّار را جوزاء مینامیدند. این نام برای صورت فلکی دیگری به نام توأمین/ توأمان (= دو پیکر) از صور منطقه البروج نیز به کار رفته است. [۲۱]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۱.
[۲۲]
آلن، ص ۳۰۷.
بعدها در نوشتارهای علمی عربی، جبّار به عنوان نام اصلی صورت فلکی اوریون یونانی پذیرفته شد و جوزاء بیشتر برای صورت فلکی توأمین به کار رفت [۲۳]
شهمردان بن ابی الخیر، روضه المنجمین، ج۱، ص۴۵۳، ۱۳۶۸ ش.
[۲۴]
شهمردان بن ابی الخیر، روضه المنجمین، ج۱، ص۴۶۷، ۱۳۶۸ ش.
که این امر تا به امروز نیز ادامه دارد. در سریانی هم این نامها خلط شده اند، چنانکه واژه ¦gabora برای صورت فلکی دو پیکر به کار رفته است. [۲۵]
محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی، ج۱، ص۱۲۶.
احتمالاً میان دو صورت فلکی جبّار و جوزاء در گذشته ارتباطی وجود داشته است.۲.۱ - دلایل کاربرد نام جوزاءفرضیههایی درباره دلایل کاربرد نام جوزاء برای جبّار وجود دارد: اول اینکه اعراب قدیم سه ستاره کمربند جبّار را «میوه های مغزدار طلایی» می نامیدند و احتمالاً نام جوزاء (از واژه جوز به معنی گردو) برای مجموعه ستارگان جبّار، توسعاً از نام این سه ستاره اخذ شده که در میان جبّار واقع اند. [۲۶]
آلن، ص ۳۰۷.
دیگر اینکه در زبان عربی قدیم، جوزا به معنای گوسفند سیاهی است که لکهای سفید در میان بدنش دارد و چون ستارگان جبّار از دیگر ستارهها و صورتهای فلکی درخشانتر بودهاند، آن را جوزاء نامیدهاند. [۲۷]
ذیل «جوزاء»، مظفربن محمدقاسم گنابادی، شرح بیست باب ملامظفر.
[۲۸]
آلن، ص ۳۰۷.
[۲۹]
برنم، ج ۲، ص ۱۲۸۹.
در ادبیات فارسی نیز اغلب نام جوزاء یا توأمان، برای جبّار به کار رفته است و با توجه به اینکه برای آن بندکمر یا کمربند یا حمایل آوردهاند، میتوان نتیجه گرفت که منظور جبّار بوده است. [۳۰]
مجدودبن آدم سنایی، دیوان، ج۱، ص۵۶.
[۳۱]
شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج۱، ص۶۹۶.
[۳۲]
شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج۲، ص۱۰۳۶.
[۳۳]
شمس الدین محمد حافظ، دیوان، ج۲، ص۱۰۳۹.
فخرالدین اسعد گرگانی [۳۴]
فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ج۱، ص۹۰.
جبّار را «کمردار» نامیده و از دو سگ در کنار آن سخن گفته است. در سده های میانه، واژه جوزاء برای جبّار به صورتهای Jeuze/ Geuze/ Elgeuze به لاتینی وارد شد. [۳۵]
آلن، ص ۳۰۷.
۳ - نظر منجمان درباره ستارههای جباربطلمیوس، منجم یونان باستان، برای جبّار ۳۸ ستاره بر شمرده که قدرهای آنها چنین است: دو «ستاره» از قدر اول، چهار تا از قدر دوم، هشت تا از قدر سوم، پانزده تا از قدر چهارم، سه تا از قدر پنجم، پنج تا از قدر ششم، و یک «ستاره» ابری. [۳۶]
سحابی، ص ۳۸۲ـ۳۸۴.
عبدالرحمان صوفی (متوفی ۳۷۶)، منجم مشهور دوره اسلامی، نیز در مورد تعداد ستارگان جبّار با بطلمیوس موافق است، اما بر اساس رصدهایش، تعداد آنها را در قدر سوم و چهارم یکی کمتر و در قدر پنجم دو تا بیشتر از بطلمیوس ذکر کرده است. [۳۷]
عبدالرحمان بن عمر صوفی: ترجمه صورالکواکب عبدالرحمن صوفی ۱۳۵۱ش، ج۱، ص۳۳۱.
ابوریحان بیرونی در قانون مسعودی [۳۸]
ابوریحان بیرونی، کتاب القانون مسعودی، ج۳، ص۱۰۹۴ـ۱۰۹۷.
فهرست قدرهای ستارگان جبّار را بر اساس نظر بطلمیوس و صوفی در کنار هم آورده است. خواجه نصیر نیز در ترجمهاش از صورالکواکب، علاوه بر قدر ستارگان، در ستونی که خود اضافه کرده ستارگان جبّار را عمدتاً از مزاج مشتری و زحل دانسته است. [۳۹]
عبدالرحمان بن عمر صوفی: ترجمه صورالکواکب عبدالرحمن صوفی ۱۳۵۱ش، ج۱، ص۲۴۴ـ۲۴۶.
به نوشته بطلمیوس، [۴۰]
بطلمیوس، ج۱، ص۳۸۲.
ستاره اول جبّار یک سحابی است که بر سر آن قرار گرفته، اما صوفی [۴۱]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۱.
ستاره اول را متشکل از سه ستاره کم نور نزدیک به هم دانسته، که درست است. البته وی در فهرست و تصویر ستارگان جبّار از ستاره اول به عنوان سحابی یاد کرده است. به نوشته صوفی، [۴۲]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۱.
بطلمیوس طول و عرض ستارهای فرضی در میان این سه ستاره را آورده است. در نجوم دوره اسلامی این سه ستاره را که آرایشی مثلث شکل دارند، هَقْعَه، هَقْعَه الجوزاء، تَحاتی، تحیات، و اَثافی (دیگپایه) می نامیدند که منزل پنجم از منازل ماه نزد اعراب قدیم بود. [۴۳]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۷.
[۴۴]
ابوریحان بیرونی، کتاب التفهیم لاوائل صناعه التنجیم، ج۱، ص۱۰۹، ۱۳۶۲ ش.
هقعه دایره کوچکی بود که اعراب بر پهلوی چپ یا پیشانی اسبها میبستند [۴۵]
ذیل «منازل قمر»، مظفربن محمدقاسم گنابادی، شرح بیست باب ملامظفر.
و ستارگان مذکور را به دلیل شباهتشان به این دایره، هقعه مینامیدند. باتوجه به جایگاه این ستارگان در آسمان و وضع مداری ماه نسبت به زمین، هیچ گاه امکان ندارد که ماه از مثلث ستارگان مذکور عبور کند. این سه ستاره را امروزه با نامهای ، ۱ و ۲ ـ جبّار میشناسند [۴۸]
آلن، ص ۳۱۸.
(برای اطلاع از بحثهای احکام نجومی و کاربردهای زمان سنجی هقعه نزد اعراب قدیم رجوع کنید به این آدرس [۵۰]
زکریا بن محمد قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، ج۱، ص۴۷ـ ۴۸.
).۴ - آشفتگی در نامگذاری ستارگان جباربه نوشته صوفی [۵۱]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۱.
[۵۲]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۶.
دو ستاره قدر اول در جبّار وجود دارند. یکی ستاره دوم جبّار بر منکب ایمن (= کَتِف راست) جبّار که از اصغر قدر اول است و آن را مَنْکَب الجوزاء یا یَدُالجوزاء مینامیدند. دوم، ستاره سی وپنجم جبّار که بر پای چپ قرار دارد و رجل الجوزاء، راعی الجوزاء، و ناجد نام داشت و هر دو ستاره را بر صفحه اسطرلاب ترسیم میکردند. با توجه به توصیفهای صوفی، به نظر میرسد که نامگذاری ستارگان جبّار در میان اعراب قدیم، با آشفتگیهایی همراه بوده است. وجود نامهای متعدد برای یک ستاره و بعضاً به کار بردن یک نام برای دو ستاره بر این موضوع دلالت دارد. [۵۳]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۶ـ ۳۲۷.
صوفی به کاربردن نام مِرْزَم الجوزاء را برای ستاره منکب الجوزاء نادرست میداند، زیرا به نوشته وی عادت (مردم) این بود که اگر ستارهای در پیش (کنار) ستاره درخشانی بود، آن را مرزم میخواندند. سپس میافزاید ستاره سوم جبّار را که در شانه چپ است، ناجد یا مرزم مینامند و در واقع، این ستاره شایسته نام مرزم است، زیرا در کنار ستاره درخشان شانه راست (= منکب الجوزاء) قرار دارد. [۵۴]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۷.
در مواردی بخشهای گوناگون جبّار نام خاص داشته است؛ مثلاً، در فهرست صوفی ستاره های ۲۶، ۲۷، ۲۸ ( , , ) را که کمربند جبّار را تشکیل میدهند، منطقه الجوزاء، نِطاق الجوزاء، النظام، النظم، نظم الجوزاء، و فِقارالجوزاء مینامیدند. [۵۵]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۷.
[۵۶]
شهمردان بن ابی الخیر، روضه المنجمین، ج۱، ص۴۶۸، ۱۳۶۸ ش.
به نوشته صوفی [۵۷]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۷ـ ۳۲۸.
ستارگان ۳۰، ۳۱، و ۳۲ را لُعْط یا سیف الجبّار (شمشیر جبّار) می نامیدند. [۵۸]
توضیح تاج الجوزاء/ ذوائب الجوزاء، عبدالرحمان بن عمر صوفی، ج۱، ص۳۲۷، کتاب صورالکواکب.
البته پژوهشگران معاصر تاریخ نجوم، بر اساس نامگذاریهای جدید، مجموعه ستارههای متفاوتی را معادل ستارگان سیف الجبار معرفی کردهاند. چنانکه کونیچ و اسمارت [۵۹]
کونیچ و اسمارت، ص ۴۶.
آنها را شامل ، c، و ـ جبّار و تومر [۶۰]
جبّار و تومر، ج۱، ص۳۸۴.
آنها را شامل ۴۲، ۴۵، ۱ ، ۲ و ـ جبّار دانستهاند. در نجوم دوره اسلامی در موردی دیگر، رجل الجوزاء را به همراه سه ستاره از صورت فلکی نهر (که مربعی میسازند) کرسی الجوزاء (مبدأالنهر) می نامیدند. [۶۱]
شهمردان بن ابی الخیر، نزهت نامه علائی، ج۱، ص۲۹۶، چاپ فرهنگ جهانپور، ۱۳۶۲ ش.
در منابع دوره اسلامی، جبّار با عصا یا شمشیری در یک دست و آستینی آویخته از دست دیگر ترسیم شده است [۶۲]
عبدالرحمان بن عمر صوفی، کتاب صورالکواکب، ج۱، ص۳۲۸ـ ۳۲۹.
[۶۳]
تصویر، مظفربن محمدقاسم گنابادی، ذیل «جبّار»، شرح بیست باب ملامظفر.
(شکل ۱). در منابع اروپایی آن را با پوست شیری در دست دیگر، تصویر میکردند. [۶۴]
برنم، ج ۲، ص ۱۲۸۹.
[۶۵]
آلن، ص ۳۲۰.
۵ - تحریف در نامهای جبارنامهای عربی بسیاری از ستارگان جبّار با تحریفاتی به لاتینی وارد شده است. مثلاً یدالجوزاء ( ـ جبّار) نخست به صورت تحریف شده Bedalgeuze ترجمه شد. در دوره نوزایی، ریشه جزء اول این نام لاتینی، به اشتباه، واژه عربی اِبْط (= زیر بغل) فرض شد و نام ستاره به صورت امروزی Betelgeuse تغییر یافت. یا نام ستاره های رِجْل الجوزاء، منطقه الجوزاء، النظام و نطاق الجوزاء نیز به ترتیب به صورتهای لاتینی Rigel، Mintaka، Alnilam و Alnitak ترجمه شد. [۶۶]
کونیچ و اسمارت، ص ۴۶.
در مواردی نیز نامها در لاتینی به اشتباه به ستاره ای دیگر از صورت جبّار اطلاق شده است. مثلاً سیف الجبّار که شامل مجموعه ای از ستارگان جبّار است، در لاتینی به صورت Saiph فقط برای نامیدن ستاره ـ جبّار به کار رفت یا نام النطاق به صورت Alnitak تنها به ستاره ـ جبّار اطلاق شده است. [۶۷]
کونیچ و اسمارت، ص ۴۶.
[۶۸]
کونیچ و اسمارت، توضیح نام ستاره های ، ، ج۱، ص۴۶ـ۴۷، و ـ جبّار.
۶ - جبار در نجوم جدیددر نجوم جدید، صورت فلکی جبّار با صورتهای نهر، جوزاء، اِرْنَب، تَکْشاخ و ثور هم مرز است (شکل ۲). محدوده جبّار از بُعدِ ۴ ساعت و ۴۱ دقیقه تا ۶ ساعت و ۲۳ دقیقه و از مِیل ْ۲۳+ تا ْ۱۱- است. جبّار در مجموع از ۷۷ ستاره درخشان تر از قدر ۵ر۵ تشکیل میشود. [۶۹]
بکیچ، ص ۲۵۴.
ستاره ابط الجوزاء ( ـ جبّار) تنها ستاره قدر اول متغیر است. قدر این ستاره به صورت نامنظم بین ۳ر۱ و ۴ر۰ تغییر میکند.ستاره رجل الجبّار یا رجل الجوزاء ( ـ جبّار) یکی از درخشان ترین ستارگان کهکشان ما (راه کاهکشان/ راه شیری) به حساب میآید. [۷۰]
بکیچ، ص ۲۵۴.
صوفی در فهرست و نقشه ستارگان جبّار، ستارهای با شماره ۳۲ در شمشیر جبّار رسم کرده است [۷۱]
بکیچ، ص ۳۲۸.
[۷۲]
بکیچ، ص۳۳۱.
که امروزه میدانیم این جرم در واقع زیباترین و جالب ترین نمونه از نوعی سحابی به نام نَشری است که در فهرستها با نام سحابی بزرگ جبّار یا ۴۲ M شناخته میشود. سحابی جبّار ۱۵۰۰ سال نوری با ما فاصله دارد و با چشم غیرمسلح به صورت تودهای مه آلود و کم نور دیده میشود [۷۳]
بکیچ، ص۳۳۱.
فرهنگ نجوم، ذیل "Orion nebula"). در صورت فلکی جبّار، کانون بارش شهابی جبّاری نیز قرار دارد که هر سال در حدود ۲۹ مهر، رصد کنندگان در بهترین شرایط در هر ساعت، سی شهاب مشاهده میکنند. [۷۴]
فرهنگ نجوم، ذیل "Orionid meteors".
۷ - فهرست منابع(۱) ابن قتیبه ، کتاب الانواء ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵/۱۹۵۶؛ (۲) ابوریحان بیرونی ، کتاب التفهیم لاوائل صناعة التنجیم ، چاپ جلال الدین همائی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛ (۳) ابوریحان بیرونی ، کتاب القانون مسعودی ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۳ـ ۱۳۷۵/ ۱۹۵۴ـ۱۹۵۶؛ (۴) شمس الدین محمد حافظ ، دیوان ، چاپ پرویز ناتل خانلری ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛ (۵) محمدبن احمد خوارزمی ، کتاب مفاتیح العلوم ، چاپ فان فلوتن ، لیدن ۱۹۶۸؛ (۶) مجدودبن آدم سنایی ، دیوان ، چاپ مدرس رضوی ، تهران ۱۳۸۰ ش ؛ (۷) شهمردان بن ابی الخیر، روضة المنجمین ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة ملک ، با مقدمه و فهرست ها و اصطلاحات نجومی از جلیل اخوان زنجانی ، تهران ۱۳۶۸ ش ؛ (۸) جلیل اخوان زنجانی، نزهت نامة علائی ، چاپ فرهنگ جهانپور، تهران ۱۳۶۲ ش ؛ (۹) عبدالرحمان بن عمر صوفی ، کتاب صورالکواکب ، چاپ عکسی از نسخة خطی کتابخانة بودلیان ، ش ۱۴۴ . Marsh ، فرانکفورت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ (۱۰) همان : ترجمة صورالکواکب عبدالرحمن صوفی ، به قلم نصیرالدین طوسی ، چاپ معزالدین مهدوی ، تهران ۱۳۵۱ ش ؛ (۱۱) فخرالدین اسعد گرگانی ، ویس و رامین ، چاپ ماگالی تودوا و الکساندر گواخاریا، تهران ۱۳۴۹ ش ؛ (۱۲) زکریا بن محمد قزوینی ، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات ، بیروت : دارالشرق العربی ، ( بی تا. ) ؛ (۱۳) مظفربن محمدقاسم گنابادی ، شرح بیست باب ملامظفر (در بارة رسالة بیست باب در معرفت تقویم اثر عبدالعلی بن محمد بیرجندی )، چاپ سنگی ( بی جا ) ۱۲۷۶؛ (۱۴) محمدجواد مشکور، فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی ، تهران ۱۳۵۷ ش ؛ (۱۵) Richard Hinckley Allen, Star names: their lore and meaning , New York ۱۹۶۳; (۱۶) Michael E. Backich, The Cambridge guide to the constellations , Cambridge ۱۹۹۵; Robert Burnham Jr., Burnham , s celestial handbook : an observer , s guide to the universe beyond the Solar System , (۱۷) New York ۱۹۷۸; (۱۸) A dictionary of astronomy , ed. Ian Ridpath, Oxford: Oxford University Press, ۱۹۹۷; (۱۹) Paul Kunitzsch and Tim Smart, Short guide to modern star names and their derivations , Wiesbaden ۱۹۸۶; (۲۰) Claudius Ptolemy, Ptolemy , s Almagest , translated and annotated by G. J. Toomer, London ۱۹۸۴. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جَبّار»، شماره۴۴۵۲. |